سکتهای که مرا به بینش درونی رساند
صدها نفر هستند که تجربههای حیرتانگیز و داستانهای فوقالعاده در زندگی خود دارند اما یا آن را برای کسی تعریف نمیکنند یا اگر تعریف میکنند، جذاب و تاثیرگذار نیست. خانم دکتر تیلور از سرنوشت حیرتانگیز خود برای یک #سخنرانی_اثرگذار استفاده کرده است:
او به خاطر شناخت بیماری برادرش به رشته پزشکی رفته و متخصص مغز شده؛ بعد، یک روز صبح، خودش سکته مغزی میکند؛ خانم تیلور این موقعیت را به مثابه فرصتی برای تجربه کردن آنچه خوانده است میشناسد. کمتر متخصص مغزی هست که دانش خود را اینقدر از نزدیک ببیند!
دکتر تیلور خودش را به شکل مناسبی معرفی میکند: خلاصه و مرتبط با موضوع سخنرانی. از عارضه مغزی خودش به عنوان جلب توجه و نقطه شروع یک بحث علمی بهره میگیرد؛ هرچند موضوعات علمی به شکل حداقلی و ضروری بیان شدهاند، میتواند برای یک مخاطب ناآگاه خسته کننده باشد. به همین جهت، خانم تیلور با اینکه میتوانست موضوع سکته خودش را دیرتر به مخاطب اعلام کند و باعث ایجاد یک شوک در مخاطب شود، اما ترجیح داد آن را در ابتدای سخنرانی بیاورد تا جذابیت داستان، تلخی بحث علمی را پوشش دهد.
اسلایدهای استفاده شده، یا به شکل یک تصویر مرتبط است یا یک نوشته ساده بر روی اسلاید نقش بسته است. در مقطعی از سخنرانی، سخنران به جای تکیه بر اسلاید از #ابزار واقعی استفاده میکند. او یک مغز واقعی انسان را در دست میگیرد و برای جمعیت آن را توصیف میکند. در همین مقطع، ارتباطی که با دستیار خود برقرار میکند کاملا طبیعی و به دور از تکلفات است.
توانایی بالای #داستان_گویی یکی از برتریهای این سخنران است. او از داستانی که تعریف میکند به خوبی برای توصیف یک موضوع علمی استفاده میکند. داستان که به پیش میرود، درک بهتری نسبت به عملکرد نیمکره چپ مغز به دست میآوریم. هر بخش داستان و هر کدام از اتفاقاتی که تعریف میکند، یکی از کارکردهای نیمکره چپ را نشان میدهد.
#بیان_احساس، زبان بدن و حرکات دست، #مثال_ملموس (خرید کردن سر راه خانه)، #ترکیب_منطق_و_احساس (توصیف علمی در کنار #داستان_شخصی) و #اجرا_کردن آنچه میگوید (مانند درد داشتن، دویدن روی تردمیل، و قدم گذاشتن در نیمکره چپ و راست) از دیگر نکات این سخنرانی است.
در نهایت، #دعوت_به_اقدام را داریم: “شما کدام را انتخاب میکنید؟” این یک دعوت به انتخاب کردن است که با یک #مکث هوشمندانه و یک دعوت به اقدام دیگر تکمیل میشود: “و چه زمانی؟” این کار به زیبایی انجام شده است و ترجیح من این بود که سخنرانی همینجا در اوج خاتمه مییافت. جمله بعدی، اگر قرار بود گفته شود، بهتر بود به قبل از این جمله منتقل میشد.