تحلیل سخنرانی سه چیزی که سقوط هواپیمایم به من آموخت
Ric Elias در ردیف جلوی هواپیمای پرواز ۱۵۴۹ نشسته بود؛ همان هواپیمایی که در سال ۲۰۰۹ در رودخانهای در نیویورک سقوط کرد. در آن لحظات سقوط، چه در ذهن او میگذشت؟ در این سخنرانی TED او برای نخستین بار داستان آن لحظات دلهرهآور را تعریف کرده است.
هرکدام از سخنرانیهای تد، یک کلاس درس عینی برای آشنایی با تکنیکهای سخنرانی است. در ادامه این نوشتار، برخی از نکات سخنرانی «سه چیزی که سقوط هواپیمایم به من آموخت» میآید.
این سخنرانی، یکی از نمونههای خوب داستانگویی است. کل ارائه در قالب یک ماجرا بیان میشود؛ ماجرایی که برای خود شخص اتفاق افتاده، و اتفاقاً به همین دلیل، شنیدن آن برای مخاطب جذابتر است.
شروع یک سخنرانی باید شیرجهای باشد، یعنی مخاطب را ناگهان به وسط ماجرا پرتاب کند. شروع این سخنرانی با یک داستان هیجانی و دلهرهآور، بر همین مبناست.
سپس سخنران درس آموختههای خود را از این ماجرا بیان میکند. در سخنرانی، عدد سه را عدد طلایی مینامیم چون تأثیر جالب توجهی بر مخاطب میگذارد. در این سخنرانی به خوبی از این تکنیک استفاده شده است. تعداد درس آموختهها سه تاست. علاوه بر این، آنجایی که میگوید «همزمان سه چیز اتفاق افتاد» و «خلبان سه کلمه گفت»، توجه را جلب میکند.
یکی دیگر از نکات رعایت شده، استفاده از طنز است. هیچ جا لطیفه تعریف نمیکند، اما لحن صحبت به گونهای است که مخاطب را به خنده وامیدارد. به همین دلیل، مخاطب بدون خستگی، صحبتها را دنبال میکند.
در پایان، به صراحت پیام خود را بیان میکند: «تصور کنید برای شما هم اتفاق بیافتد، شما چه میکنید؟» و با این سؤال، ذهن مخاطب درگیر میشود. این توشه راهی است که در پایان نصیب شنونده میشود، و به همین دلیل شنونده راضی خواهد بود که چیزی نصیبش شده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.